کد مطلب:323161 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:247

کشته شدن طرفداران بهاء به دستور ناصرالدین شاه
و از این قوم ضلالت آثار است شرایط اتحاد دولتین را مرعی و منظور داشته با كمال معقولیت فی الفور قدغن نموده اتباع سفارت او را گرفته نزد اولیای دولت علیه فرستادند و سر كار اعلی حضرت پادشاهی و اولیای دولت علیه از ظهور این نوع معقولیت ایشان كمال رضامندی حاصل كرده جناب جلالت مآب صدر اعظم به فرستادگان ایشان انعام دادند و نظر به اینكه گذشته از بطلان مذهب و دعوی باطل جسارتی پیش گرفتند كه خسارت عموم ناس از سفك دم و نهب مال و سایر منهیات و منكرات از آن حاصل می شد كافه مردم از علماء و فضلا و چاكران دربار سپهر مدار و رعایا و برایا و وضیع و شریف و برنا و پیر و خاص و عام قتل این مفسدین ضلالت پیشه را واجب دانستند شش نفر از آن ها را كه این اشخاص بودند میرزا حسین قمی كه بی تقصیر نبود بجهة بعضی سؤال و جواب او را نگاه داشتند و میرزا حسین علی نوری و میرزا سلیمان علی و میرزا محمود همشیره زاده او و آقا عبد الله پسر آقا محمد جعفر و میرزا جواد خراسانی به تحقیق معلوم نشد كه به آن ها در این مفاسد و شوری شركت داشته باشند لهذا اعلی حضرت پادشاهی حكم به حبس آن ها فرمودند كه در حبس مؤبد و مخلد بمانند و بقیه آن ها را علما و فضلا و چاكران دربار پادشاهی عموما و جمیع اهل شهر از تجار و كسبه و اصناف در میان خود تقسیم كرده هر یكی را یك فرقه از صنف نوكر یا رعیت از این قرار به سزای خودشان رسانیدند

ملا شیخ علی كه راس و رئیس این فرقه خاله ی بود و خود را نایب خاص باب می دانست و خود را به حضرت عظیم ملقب ساخته و منشأ
و مصدر و بانی و باعث این فتنه عظیمه بود علما و فضلا بر حسب حكم شریعت طاهره قتل او را واجب دانستند و به سزای خود رسانیدند

سید حسن خراسانی را كه از اشرار و متابعین آن مذهب بود شاهزادگان به ضرب شمشیر و گلوله و كارد و خنجر مقتول ساختند

ملا زین العابدین یزدی را مقرب الخاقان مستوفی الممالك در اول محض تعصب دین و حمیت دولت خود با طپانچه زده بعد از آن مستوفیان عظام و لشكر نویسان كرام كلهم با طپانچه و كارد و خنجر و قمه ریزه ریزه كردند

ملا حسین خراسانی را مقرب الخاقان میرزا كاظم خان نظام الملك و میرزا سعید خان وزیر امور خارجه او را نظام الملك با طپانچه خود زد و بعد از آن طپانچه دیگر میرزا سعید خان زد و بعد از آن اتباع هر دو با سنگ و قمه و كارد و خنجر به سزای خود رسانیدند

میرزا عبدالوهاب شیرازی مشهور به كاظمی كه مدتی در كاظمین بود و به دعوی همین مذهب فتنه عظیمی بر پا كرده بود اتفاقا در همان ساعت كه او را آوردند یكی از علماء موثق معتمد در آنجا حاضر بود شهادت داد كه در كاظمین شب ها او را دعوت كردم و نپذیرفته لاطایلها و نامربوطها گفت و از جمله دوازده اشخاصی بود كه به نیاوران آمده مرتكب جسارت شدند عالیجاهان جعفر قلیخان برادر جناب صدر اعظم و ذوالفقار خان و موسی خان و میرزا علیخان پسران جناب معزی الیه و سایر منسوبان و بنی اعمام و جمله عمله جات تفنگداران و غلامات ایشان به ضرب گلوله و تفنگ و طپانچه و زخم قمه و شمشیر او را ریزه ریزه كرده و به دار القرار فرستادند.
ریزه ریزه كرده به دار القرار فرستادند

ملا فتح الله قمی ولد ملا علی صحاف كه در روز اول چند دانه ساچمه ی طپانچه او قدری بدن مبارك را خراشیده بود در اردوی همایون بدن او را شمع زده روشن كردند و مقرب الخاقان حاجب الدوله طپانچه با ساچمه به همان جا كه او به سر كار اعلیحضرت پادشاهی انداخته بود زد فی الفور افتاد و سایر عمله فراشخانه با قمه پارچه پارچه نموده و سنگ باران كردند

شیخ عباص طهرانی را خوانین امراء دربار همایون به ضرب طپانچه و شمشیر به درك فرستادند

محمد باقر نجف آبادی كه از جمله آن دوازده نفر بود و خود اقرار و اذعان داشت كه در جمیع محاربات طایفه ضاله بابیه بوده است پیشخدمتان حضور همایون و جمیع عمله خلوت با قمه و كارد و خنجر مقتولش ساختند

محمد تقی شبرازیرا مقرب الخاقان اسد الله خان میر اخور خاصه پادشاهی و سایر عمله جات اصطبل پادشاهی اول نعل كرده بعد با تخماق و میخ طویله و آهن و قمه و خنجر به یارانش رسانیدند

محمد نجف آبادی را مقرب الخاقان ایشك آقاسی و جارچی باشی و نایبان و یوزباشیان و سایر عمله حضور در نیاوران به ضرب تبرزین و شش پر و غیره به اسفل السافلین فرستادند

میرزا محمد تبریزی را كه در جمع محاربات بابیه در تبریز و زنجان و مازندران در هر جا بوده است و اثر زخم بسیار از محاربات سابقه در بدن او ظاهر بود مقرب الخاقان سر كشیكچی باشی و یوزباشیان و غلام پیشخدمتان و غلامان سر كاری هدف
گلوله و تفنگ ساخته تیر باران كرده و بعد از آن با سنگ و چوب و چماق با خاك یكسان كردند

محمد علی نجف آبادی را اول خمپاره چپان یك چشم او را كنده بعد به دهان خمپاره گذاشته آتش زدند

حاجی سلیمان خان پسر یحیی خان تبریزی را كه تفصیل او در فوق ترمیم یافت با حاجی قاسم تبریزی كه وصی سید یحیی بود آقا حسن نایب فراشخانه به شهر برده بدن آن ها را شمع زده افروخته و با نقاره و اهل طرب و ازدحام خلق در كوچه و بازارها گردانده و مانع از سنگ باران مردم در شهر شده تا در بیرون دروازه شاه عبدالعظیم فراشان غضب نعش آن ها را چهار پاره كرده به چهار دروازه آویختند

سید حسین یزدی را مقرب الخاقان آجودان باشی و امیران پنجه و سرتیپان و سرهنگان به شمشیر گذرانیدند

آقا مهدی كاشی را كه از جمله آن دوازده نفر معهود بود فراشان شاهی به ضرب قمه و خنجر هلاك نمودند

صادق زنجانی نوكر ملا شیخعلی كه روز اول به دست ملتزمین ركاب كشته شد نعش او را دو پارچه كرده به دروازه ها آویختند

میرزا بنی دماوندی ساكن طهران را اهالی مدرسه دارالفنون به شمشیر و سر نیزه كارش را ساختند

میرزا رفیع نوری را سواره نظام با طپانچه و غداره به درك واصل نمودند

میرزا محمود قزوینی را بعد از آنكه زنبورك چیان هدف گلوله زنبورك كردند با غداره پاره پاره نمودند
حسین میلانی را كه از توابع اسكوت و آن ملاحده او را به لقب امام همام ابا عبدالله الحسین ملقب كرده بودند سربازان افواج نیز پیچ كرده با سر نیزه جسد خبیث او را پنجره وار مشبك كرده و به درك فرستادند

ملا عبد الكریم قزوینی را توپچیان حاضر ركاب به ضرب غداره دمار از روزگارش بر آوردند

لطفعلی شیرازی را عالیجاه شاطر باشی و شاطران سركاری با خنجر و كارد و چوب و سنگ نزد معاندین خود فرستادند

نجف خمسه ی را اهالی شهر عموما اجماع كرده با سنگ و چوب و كارد و خنجر و قمه و مشت معدوم الآثر كردند

حاجی میرزا جانی تاجر كاشی را كه به كرات ارتداد او معلوم و توبه كرده و باز رهائی یافته و با غوای عوام مبادرت نموده بود عالیجاه آقا مهدی ملك التجار و كسبه بالآجماع با هر گونه اسباب حزب به جهنم فرستادند

حسن خمسه ی را مقرب الخاقان نصر الله خان و سایر عمله كارخانه مباركه به قتل رسانیدند

محمد مهپایه را آقایان قاجار طعمه شمشیر آبدار نموده به درك فرستادند (انتهی)

پس از اینكه میرزا حسین علی بها در اینجا صدماتی دید بعدا عنوانی برداشت و گفت (و ان تقتلوا خیر من ان تقتلوا) بدین وسیله در اذهان جاگیر نمود كه بهائیان در امور سیاسی مداخله ندارند لیكن ضدیت شان نیز بر سریر سلطنت حالیه بعدا درج خواهد شد در متن تاریخ مزبوره معلوم شد كه سفارت روس
میرزا حسین علی را در زركنده دستگیر كرده و به جهت معاهده دولتین به طهران فرستاده و حتی به مامورین از طرف دولت انعام داده شد

لازم است یك جمله از نطق عباس افندی كه این مطلب را به طرز دیگر به اغنام می گوید و در ضمن مراتب بها را ثابت می كند درج می نمایم كه تفاوت و پایه ی سایر حرف هایش نیز معلوم گردد و آن این است (متعلقین روس خیلی خواهش كردند از جمال مبارك كه بروند در پراخوت روس جمال مبارك قبول نفرمودند)

دیگر نظر به اینكه بنده نوشته بودم كه علمای اعلام و مجتهدین ذوالعز و الآحترام در قبول توبه ی آن مولای عظام جدا و مالا حاضر بوده و می باشند كه نظر از لطایف الحیل آن ها بریده و در ظل قباب اسلامی متمكن گردید جوابا مرقوم گشته (اولا چون نظر به آیات قرآن مجید می نمائیم خداوند تبارك و تعالی می فرماید و من یتبع غیر الاسلام دینا فمن یقبل منه ای توبه چون كلمه لن نفی ابدی است و فرمایش خداوند هم صدق است لذا خداوند توبه ی بنده را نسبت به ظاهر معنی این آیه قبول نمی فرماید اگر چنانچه علمای عظام وكالت نامه ی كتبی و مدركی از خداوند در دست داشته باشند چه ضرر بنده نیز پس از تحقیق و تفحص اگر بطلان این امر ثابت باشد در محضر ایشان صیغه ی توبه را جاری می نمایم وانگهی حبا و مالا كه حاضرند بنده خوب و بد دنیا را كما ینبغی دیده و مشاهده نموده ام ابدا بزخارف این عالم فانی اعتنا نداشته و ندارم و به عالم ابدی و سرمدی طالبم الدنیا حیفة و طالبها كلاب) جوابا عرض می كنم حضرت عالی باب توبه را به روی خود مسدود و در ثانی وكالت علما را از طرف خداوند مدرك خواسته
آید اولا انسان مادامی كه در عالم زندگی می كند مستغرق در جهل و شؤنات بشریه است روز به روز عقلش در تكامل و فهمش در تزاید است وقتی كه مسلكی را جاهلا نظر به رسیدن مقصود مشی می نماید ولی اراده باطنی و مقصود اصلی جستجوی حقیقت است اعمال این شخص مذموم نیست زیرا به نیت حقیقت پرستی عامل است الاعمال بالنیات در این مرحله توبه قبول است چنانچه در قرآن مجید خداوند می فرماید و اذا جائك الذین یؤمنون بآیاتنا فقل سلام علیكم كتب ربك علی نفسه الرحمة انه من عمل منكم سوء بجهالة ثم تاب و اصلح من بعده فانه غفور رحیم در جای دیگر می فرماید انما التوبة علی الله للذین یعملون السوء بجهالة ثم یتوبون من قریب فاولئك یتوب الله علیهم و كان الله علیما حكیما

ولی وقتی كه خطای راه و مسلكش را فهمید یا به او گفتند این ره كه تو می روی به تركستان است بعد از فهم این مطلب اگر باز در طریق سابقش سالك باشد آن وقت (آیه ی) مزبوره مصداق پیدا خواهد كرد چنانچه كسی در خواب است و خواب او را گرفته شخصی بیدار صدا زد فورا بر می خیزد ولی كسی كه خودش را به خواب می زند هر چه صدا كنند اعتنا و توجه ننماید و می گوید كه به اصغاء كلمات یك نفر معرض مردود وقت استماع ندارم حضرت آیتی شرح مبسوطی در جهل مفرد و مركب مرقوم داشته اند حقیقتا تا حال بعضی از بهائی ها در خواب غفلت بودند ولی بعد از این باید فهم نمایند كه علت چیست همكاران كنار می شوند و روز به روز در تناقص اند اشخاصی كه میل به تحقیق ندارند و به بعضی كلمات خشك و خالی خود را مغرور می نمایند هوا پرستند نه حقیقت پرست و الا چه
ضرر دارد كه مطالعه و یا استماع كلمات معرضین نمایند اگر حق است قبول دارند و الا با براهین ساطعه جواب دهند لیهلك من ذلك عن بنة و یحیی من حی عن بینة نظر به اینكه جواب مقنعی كه از روی حقیقت باشد ندارند لهذا شوقی افندی اجازه جواب نداده زیرا بعضی خواستند كه جوابی بنویسند ولی مركز چون به عیب كار ملتفت بود كه جواب قانونی نیست لهذا امر اكید داد كه كسی جواب ننویسد و علاوه بر این معنی آیه مزبور را شما كج تصور فرموده اید خداوند می فرماید و من یتبع غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه یعنی هر كسی غیر از اسلام دینی را قبول كند از او قبول نمی شود ابدا و الا اگر اسلام را قبول نماید خرجی برای او نیست این محظور در ادیان سایره مصداق می یابد كه هر كسی غیر از اسلام پیرو مذاهب اجنبی گردد البته قبول نخواهد شد و اینكه وكالت نامه ی كتبی علما را از خدا مدرك خواسته اید البته علماء جانشین انبیاء هستند العلماء ورثة الانبیاء به موجب احكام اسلام به او امر شرعیه رسیدگی می نمایند و امروزه علمایند جانشین پیغمبر و ائمه علیهم السلام اینكه جانا و مال عرض شده این هم به طریق اتمام حجت است كه اگر احیانا عوالم مادی باعث اقامت در دام شیاطین انس باشد آن هم رفع گردد و ما علیهم و علی الا البلاغ من شاء فلیقبل و من شاء فلیعرض ان الله ولی المقبلین و ایضا مرقوم فرموده اید (در موضوع توبه نامه ی حضرت نقطه ی اولی (سید باب) اگر صحیح باشد حدیث شریف از خاطر مبارك فراموش شد، كه باید كل خبرهای ائمه ی هدی مصداق یابد ان فی قائمنا اربعة علامة من اربعه نبی موسی و عیسی و یوسف و محمد (ص)... و العلامة من یوسف السجن و التقیه همان مقام سجن
و تقیه هم باید مصداق یابد چنانچه در اسلام هنوز حدیث استرذهبك و ذهابك و مذهبك مشهور و معمول است) جواب اینكه حدیثی كه ذكر فرمودید به توبه نامه ی باب مربوط نیست اولا علامت ثلاثه ثابت نشده كه رابعی نیز مصداق یابد لابد آن ها را هم مثل این یك علامت تعبیر و تفسیر فرموده اید و علاوه تقیه كجا لازم دارد كه التماس و التجا كند و بگوید كه من... خوردم كه این ادعا را كردم كی و چه كس از انبیای عظام و اولیای كرام در جائی این گونه كار را اقدام نموده اند فأت باحد منهم ان كنت من المنصفین آتش نمرودیان در مقابل حضرت ابراهیم خلیل الرحمن وجود نداشت و یا اقدامات فرعونیان را در كشتن حضرت موسی انكار توان كرد كه می گفت ذرونی اقتل موسی و یا دو نیمه شدن حضرت ذكریا دروغ است و یا سر بریده شدن حضرت یحیی مستور است به دار رفتن حضرت عیسی محل شبه است و یا ما اوذی نبی به مثل ما اوذیت باور نكردنی است و یا كیفیت شهادت حضرت خامس آل عبا سید الشهداء علیه و علیهم آلاف التحیة و الثنا برای احدی از اهل عالم غیر معلوم كه تمام اصحاب و عیالش و اعوان و انصارش در نهایت استقامت به شهادت كبری فائز شدند كه الی الان ورد زبان عمون آلهیون و مادیون است كه كل شهادت بر مجاهدات آن حضرت داده و تقدیس می كنند كدام یك از این ها نعوذ بالله مرتكب همچو عمل ننگ آوری گشتند و به ننگ زیستند نذكارا عین توبه نامه ی سید باب را كه به خط و امضای خود به ناصر الدین شاه مرحوم در زمان ولایت عهدش نوشته و عكس خطش موجود است ذیلا می نگارد كه ملاحظه فرمائید
(فداك روحی الحمد لله كما هو اهله و مستحقه كه ظهورات رحمت خود را در هر حال به كافه عباد خود شامل گردانیده فحمدا لله ثم حمدا كه مثل آن حضرت را ینبوع رأفت و رحمت خود فرموده كه به ظهور عطوفتش عفو از بندگان و ستر بر مجرمان و ترحم بر داعیان فرموده اشهد الله و من عنده كه این بنده ضعیف را قصدی نیست كه خلاف رضای خداوند عالم و اهل ولایت او باشد اگر چه بنفسه وجودم ذنب صرف است ولی چون قلبم موقن به توحید خداوند جل ذكره و بنبوه رسول او (ص) و ولایة اهل ولایة او است و لسانم مقر بر كل ما نزل من عند لله است امید رحمت او را دارم و مطلقا خلاف رضای حق را نخواسته ام و اگر كلماتی كه خلاف رضای او بوده از قلم جاری شده غرضم عصیان نبوده و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را و این بنده را مطلق علمی نیست كه منوط به ادعائی باشد استغفر الله ربی و اتوب الیه من ان ینسب الی امر و بعضی مناجات و كلمات كه از لسان جاری شده دلیل به هیچ امری نیست و مدعی نیابت خاصه ی حضرت حجة الله علیه السلام را محض ادعی مبطل است و این بنده را چنین ادعائی نبوده و نه ادعای دیگر مستدعی از الطاف شاهنشاهی و آن حضرت چنان است كه این دعاگو را به الطاف و عنایات بسط رأفت و رحمت خود سرفراز فرمایند و السلام (محل مهر) یا علی یامحمد